چهطور با شکست برخورد کنیم این که چه طور با شکست برخورد کنید اهمیت ویژهای دارد. اعتماد به نفس حاصل تلاش، استفاده از الگوها و روشهای مناسب و صرف وقت است. آدمهای ضعیف مدام فکر این هستند که چطور شکست نخورند! هیچ ربطی هم به سختی یا آسانی کار ندارد. آدمهای موفق بیشتر به خوب انجام دادن کار و کسب تجربه فکر میکنند ولی آدمهای ضعیف مدام فکر نتیجه هستند. دسته اول از کارهای سخت استقبال میکنند چون دنبال یاد گرفتن هستند. اینها پس از هر شکست میگویند: این دفعه را باختم ولی در عوض تجربه کسب کردم! دفعه بعد از روش دیگری استفاده خواهم کرد تلاش و آموزش، کارایی را افزایش میدهد. پس بهتر است از این روش استفاده کنیم و به جای خودخوری برای اداره زندگی، باید مسئولیت قبول کنیم نه اینکه خود را سرزنش کنیم. همیشه و در همه جا پشتکار، تعهد و تلاش نتیجه میدهد. بعد از هر شکست از خود بپرسید: حالا خودمانیم، خدا وکیلی تقصیر کی بود؟ حالا باید چه کار کنم؟ هیچ آدم عاقلی دنبال دلایلی که قابل اصلاح نیستند نمیگردد. هیچ رفتاری هم تک عاملی (وراثت، غریزه، فیزیولوژی و...) نیست. اکثر رفتارها قابل اصلاح هستند، پس اهمیت آموزش را فراموش نکنید. برای اینکه کسی قهرمان شود از سن قبل از مدرسه روزی حدود هشت ساعت تمرین میکند. طبعا اگر این قهرمان برادر دوقلویی داشته باشد که تمرین نکرده باشد، هرگز به موقعیت او نخواهد رسید. آدمها خیلی بیشتر از آنچه فکر میکنند توان یاد گرفتن دارند و بدانیم که دلیل اکثر شکستها کم کاری و عدم آموزش است. غالباً آدمها آخرین حد توانایی خود را نمیدانند چون هرگز سعی نکردهاند به آن حد نزدیک شوند. واضح است که بعضی از دلایل شکست، بهانه هستند. خود کم بینی هم چیزی شبیه به همین است، اما قبل از عمل بروز میکند. بهانههایی که زیاد استفاده میشوند از این قرار است: خستهام، مریضم، عصبانیم، آماده نیستم و... این بهانهها در کوتاهمدت اضطراب و ناکامیحاصل از شکست را تخفیف میدهند، اما در دراز مدت موجب کاهش اعتماد به نفس و افزایش ترس میشوند و کلام آخر اینکه گاهی خیلی به خودمان سخت میگیریم، خیلی از خودمان توقع داریم، گاهی هم خیلی شل میگیریم و تلاش نمیکنیم. آدم باید پرتلاش و کم توقع باشد و همیشه دنبال راههای بهتر باشد.
این عبارات را به فرزندتان نگویید
گاهی اوقات والدین از حرفهایی که به فرزندشان میزنند، پشیمان میشوند پس باید در انتخاب جملات و واژههایی که به کودکانمان میگوییم خیلی بیشتر دقت کنیم. لغاتی که ما برای تعامل با کودکمان انتخاب میکنیم در رشد احساسی، عاطفی و حتی رشد اجتماعی او بسیار تاثیرگذار است و زمانی که ما بزرگترها از لغات و عبارات مناسب برای گفتگو با فرزندانمان استفاده کنیم آنها احساس ارزشمندی بیشتری میکنند.
کارشناسان تربیتی، والدین را از گفتن عبارات و واژههای زیر به فرزندانشان به شدت برحذر میدارند:
برچسب زنی
زدن برچسب به کودکان مثل تنبل، لوس، خودخواه و ... بسیار آسان است اما هرچقدر این فرایند بیشتر شود و ادامه یابد، کودک این ویژگی را به عنوان بخشی از هویت خود میپذیرد.
اظهار ناامیدی
من از تو قطع امید کردم. این جمله واقعا کشنده است. شاید تاثیر گفتن این جمله چندان آشکار نباشد اما به آنها میفهماند که آن شخصیتی نیستند که ما میخواهیم. کودکان به تایید والدین به شدت نیاز دارند و گفتن این عبارات به آنها یادآوری میکند که تا چه حد شکست خورده هستند.
افتخار کردن
من به تو افتخار میکنم. کارشناسان گفتن این عبارت را نیز پیشنهاد نمیکنند. هرچند تشویق فرزندان ضروری است و به آنها ارزش میدهد اما میتوان این عبارات را به این صورت گفت: تو باید به خودت افتخار کنی .
اگر!
ما همواره از «اگر» برای دادن پاسخ بهتر به کودکمان استفاده میکنیم مثلا اینکه اگر وسایلت را جمع کنی اجازه میدهم تلویزیون تماشا کنی... این کلمه کودکتان را شرطی میکند. کارشناسان کلمه «هرگاه» را پیشنهاد میکنند و این انتخاب به کودک یاد میدهد تا زمانی که کار خوبی نکنند پاداش دریافت نمیکنند.
اما!
زمانی که از «اما» در جمله استفاده میکنید تاثیر مثبت جمله شما خنثی میشود چرا که کودک شما تنها «اما» را میشنود و تاثیرات منفی آن به دنبالش میآید.
برای این که با غیبت مبارزه شود، خداوند روش هایی را بیان می کند که از جمله آن ها می توان به ترک همنشینی و مجالست با غیبت کنندگان اشاره کرد که در آیه68 سوره انعام به آن توجه داده شده است. در روایتی از پیامبر(ص) در ذیل آیه آمده است که مؤمنان از همنشینی با غیبت کنندگان خودداری کنند تا آنان از عمل خود دست بردارند. زیرا طرد اجتماعی که به شکل خودداری از مجالست با آنان شکل می گیرد، می تواند مهم ترین بازدارنده از انجام غیبت باشد. روش دیگر تذکر زبانی است که انسان وقتی غیبت کسی را شنید بلافاصله غیبت کننده را از این کار نهی کند. این کار شدنی است منتها اندکی جرأت و شهامت لازم دارد. یکی از روشهای لطیف ترک غیبت که بستگی به توانایی و هوش شنونده غیبت دارد اینکه اگر نمی تواند ترک مجالست کند و یا به صراحت غیبت کننده را از کارش باز دارد، لااقل با زیرکی مدار سخن را تغییر دهد تا فضای بحث از حالت غیبت خارج شود.